لنالنا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

لنای من دنیای من

بدون عنوان

                      لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . . ...
28 اسفند 1392

آیلین و لنا در تولد دادا

6 اسفند تولد دادا بود و یه تولد کوچولو واسه دادا گرفته بودیم.تو هم که عاشق کیک و تولد و مراسم کلی ذوق می کردی خوشحالیت هم دو چندان بود چون دوست عزیزت آیلین (دختر عموی من) هم مهمونمون بود.خلاصه خیلی بهت خوش گذشت. دادای لنا تولدت مبارک.                                              شادی همیشگیت آرزوی همیشگی منه عزیزترین خودم. ...
24 اسفند 1392

خانوم معلم

عزیزترین من: این روزها شدیدا عاشق معلم شدن شدی.هر روز برنامه ی عصرانه مون هست که تو خانوم معلم شی و من و چند تا از عروسک هات شاگرد های تو. اولش آموزش شعر و موسیقی داریم،بعد آموزش زبان و در آخر تمرین نقاشی. وقتی میگم آموزش یعنی آموزش اساسی: باید مرتب باشم،به چیزی به جز حرف های تو توجهی نداشته یاشم،با صدای بلند باهات همخوانی داشته باشم و هر چی که تو میگی درست و صحیحش رو تکرار کنم. این روزها به لطف حضورت کلمات زیادی به گنجینه ی لغات انگلیسی من اضافه شده چون بعضی وقت ها کلماتی رو ازم میپرسی که با وجودی که بیشتر عمرم تو کلاس های زبان گذشته ولی قادر به پاسخ دادن نیستم و باید از لغت نامه کمک بگیرم!!! خیلی هم خانوم معلم مهربونی هستی و کل...
6 اسفند 1392
1